مشارکت در دنیای جدید به یکی از ارکان اصلی نظامهای دموکراتیک تبدیل شده است. در این نظامها، مشارکت مردم به عنوان عامل اصلی در تصمیمگیریها و مدیریت جامعه شناخته میشود. اما در سنت تاریخی ما، به ویژه در دوران پادشاهیها و دیکتاتوریهای امویان، عباسیان و حتی صفویه، مردم نقش زیادی در تصمیمگیری نداشتند. مشارکت عمومی، به معنای دخالت مردم در سرنوشت خود، در این دورانها به حاشیه رانده شده بود.
پس از پیروزی انقلاب، دولت در جایگاه موتور محرکه مشارکت قرار گرفت و وظیفه دارد تا شرایط و بسترهای لازم برای مشارکت مردم را فراهم کند. او حکمرانی مشارکتی را یکی از وظایف اصلی دولت دانست و بیان کرد که دولت باید برای افزایش مشارکت مردم، برنامهریزی و مدیریت مناسبی انجام دهد.